نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن سکـــــــــوت میکنـــــد غزل بــــــــدون تـــــو یعنی همین .
آسمان هم که باشی بغلت خواهم کرد فکر گستردگی واژه نباش همه در گوشه ی تنهایی من جا دارند پر از عاشقانه ای تو دیگر از خدا چه بخواهم…؟! .
چنان تشنه ی بودن توام که شنیدن هر لحظه صدای تو هم سیرابم نمیکنه !! نمیتونم به واژه ای پناه ببرم برای این همه آشفتگی ! ! من مجنون قصه های شبونه ام … اونجا که یکی بود به یکینبود میرسه … منو فریاد کن … .
هیچ نمی خواهم یه تو یه من یه جاکنار هم برای هم.
امـتـداد بـازوانـت مـی شـود انـتـهـایدلـدادگـی … مـی شـود هـمـان گـوشـه دِنـجـی که راحـت مـی تـوان جان داد…
چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم گـــاهـے آرام . . . گـــاهـے بــارانـے .. . چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو!!!! .
تعداد صفحات : 2
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت